ضرورت شناسایی نقاط ضعف و آسیب های اسراییل و شبکه صهیونیست در منطقه و غرب
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۸۸۴۵
منتظمی با تاکید بر اینکه اسرائیل با نفوذ در نظام جهانی ظرفیت ها را برای مقابله با جمهوری اسلامی آرایش می دهد بر ضرورت شناسایی نقاط ضعف و آسیب های اسراییل و شبکه صیونیست در منطقه و غرب تاکید کرد.
خبرگزاری شبستان_ گروه سیاسی_ فرزانه تهجا: پروژه نفوذ یکی از طرحهای بسیار منسجم و جامع آمریکا و به خصوص اسراییل است که در سالهای متمادی در غالب های اختلاف افکنی، ایجاد تفرقه، برداشتن حجاب، ترور دانشمندان هسته ای و شخصیت های دفاعی و امنیتی نظام، تحریم و فشار اقتصادی، حمله بر بنیان خانواده و سایر ابعاد فرهنگی، اجتماعی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پروژه نفوذ نبردی بزرگ و تاریخی است
کارشناس سیاست خارجی اظهار داشت: پروژه نفوذ را نباید در معنای سنتی و بسیار سطحی متداول نگاه کرد، این نبرد آنقدر بزرگ و تاریخی است که سطح نفوذ آن را نیز باید هم سطح این جنگ دید. به این ترتیب اکنون پروژه نفوذ، سه میدان مشخص داخل کشور، منطقه و صحنه بین الملل را در بر می گیرد. سه میدانی که سرنوشت کشور در این سه حوزه درحال رقم خوردن است و باید نفوذ در این سه حوزه را به دقت شناخت و برای مقابله با نفوذ همزمان در سه میدان نبرد برنامه ریزی و طراحی کرد.
سطح تقابلات در پروژه نفوذ در سه میدان داخلی، منطقه و روابط بین الملل است
دیپلمات سابق ایران در فرانسه با بیان اینکه اگر طراحی برای مقابله با نفوذ همزمان این سه میدان نبرد را در بر نگیرد، فشارها، محاصره، تحریم ها و ضربات به کشور همچنان ادامه دارد، خاطر نشان کرد: سطح تقابلات در پروژه نفوذ در سه میدان تقسیم بندی می شود؛ میدان اول در داخل کشور نفوذی هایی را شامل می شود که طیف گسترده ای را در بر می گیرد. این نفوذ از طریق همکاری با دشمنان برای ترور دانشمندان هسته ای، انتقال اسناد بسیار امنیتی و طبقه بندی شده به دشمنان حیاتی و درجه اول کشور، جاسوسی در بالاترین و حساس ترین موقعیت های امنیتی، اطلاعاتی، دفاعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را فراگرفته و تا نفوذ در ارکان مختلف نظام که با جلوگیری از طرح هایی که می تواند به پیشرفت و موفقیت کشور کمک کند، را شامل می شود.
وی افزود: دشمنان در این میدان سعی می کنند که نظام را شکست خورده و ناکارآمد جلوه دهند. برخی از این نفوذی ها کشف و دستگیر شده اند، اما برخی دیگر در موقعیت های حساسی به خرابکاری و خیانت به کشور مشغول هستند.
وی در مورد میدان دوم نبرد گفت: نبرد دوم، نفوذ دشمنان در منطقه است که با ایجاد بحران در لبنان، عراق و سوریه حوزه اقتدار جمهوری اسلامی ایران را در غرب آسیا هدف قرار داده اند. اگر چه جمهوری اسلامی ایران با اقتدار طرح های مخوف تروریستی و توطئه های دشمنان را در منطقه شکست داد، دشمنان وقتی در بزرگترین جنگ های منطقه ناکام ماندند، اکنون با اجرای پیچیده پروژه نفوذ با جمهوری اسلامی ایران مقابله می کنند.
پروژه نفوذ در منطقه تنها به حوزه اقتدار کشور در لبنان، سوریه و عراق منحصر نمی شود
منتظمی ادامه داد: بدیهی است، پروژه نفوذ در منطقه تنها به حوزه اقتدار کشور در لبنان، سوریه و عراق منحصر نمی شود، بلکه ترور حاج قاسم در عراق، نفوذ ترکیه با تکیه بر اسرائیل در آذربایجان، قفقاز و آسیای میانه و سازش کشورهای عربی خلیج فارس نیز بخش مهمی از این نفوذ است که ترکیه نقش مرکزی در بزرگترین تهدیدات امنیتی نفوذ را در منطقه علیه ایران عهده دار شده است.
دیپلمات سابق ایران در فرانسه خاطر نشان کرد: بخش دیگری از نفوذ، گسترش وهابیت، تروریست کور جریان اسلامی سلفی و افراطی و بازمانده های داعش و النصره و همچنین مقتدی صدر و شیعیان انگلیسی و غیره را در منطقه در بر می گیرد. نفوذ و طراحی های منطقه علیه ایران همه توسط اتاق فکر اسرائیلی و یهودیان افراطی صورت می گیرد و ترکیه، سعودی، آذربایجان و امارات و بحریان و... ابزارها و عوامل مستقیم نفوذ اسرائیل در منطقه هستند.
وی با بیان اینکه میدان نبرد سوم نفوذ در صحنه و روابط بین الملل پیچیده ترین طرح ها و توطئه هایی است که علیه کشور طراحی و مهندسی می شود، افزود: نبرد در این میدان تا حدی است که می توان اذعان کرد که بیشترین ضربات و خسارت وارده به کشور از صحنه و میدان نبرد در صحنه بین الملل مدیریت و هدایت می شود و بحران ها و چالش های امنیتی در منطقه و داخل کشور از آنجا ناشی می شود.
نفوذ در صحنه بین الملل نیز مانند داخل کشور و منطقه از اتاق فکر های اسرائیلی سرچشمه می گیرد
کارشناس سیاست خارجی با تاکید بر اینکه نفوذ در صحنه بین الملل نیز مانند داخل کشور و منطقه از اتاق فکر های اسرائیلی سرچشمه می گیرد، خاطر نشان کرد: علت این امر آن است که به تعبیر فرانسوا بورگا، شرق شناس مطرح فرانسوی، نظام جهانی اسرائیلی، نظام امنیتی جهان اسرائیلی، نظام مالی جهان اسرائیلی و نظام سیاسی جهان اسرائیلی است.
وی ادامه داد: اسرائیل با نفوذ در نظام جهانی این ظرفیت ها را برای مقابله با جمهوری اسلامی در برابر کشور آرایش داده است. اگر مشاهده می شود، ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد اخراج می شود، تحت اراده و نفوذ اسرائیل این اقدام صورت می گیرد.
مدیر عامل موسسه و دبیر اجرایی کنفرانس بین المللی افق نو با اشاره به موضوع تحریم سپاه یادآور شد: تحریم سپاه توسط اتحادیه اروپا، مواضع حقوق بشری علیه ایران، دیدار ماکرون با مسیح علی نژاد، دیدار رئیس جمهور آلمان با کریمی، تحریم ها و محاصره اقتصادی از سوی غرب، خروج از برجام، جریان های برانداز مانند منافقین، تجزیه طلبان همه و همه توسط نفوذ اسرائیل مدیریت و هماهنگ می شود و اگر سردار سلامی تاکید کرد که در اتفاقات اخیر در کشور یک جنگ جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، چیزی خارج از واقعیت های صحنه بین الملل بیان نکرده است.
ضرورت شناسایی اجزای پازل نفوذ در پروژه های بازدارنده توسط مسئولان نظام اسلامی
وی با بیان اینکه نگاه سنتی به نفوذ گمراه کننده و آدرس اشتباهی است، اظهار داشت: درک درست صورت مسئله ،آرایشی است که اسرائیل توانسته نظام جهانی را با نفوذ در آن در داخل کشور، منطقه و صحنه بین الملل مقابل کشور قرار بدهد، قطعاتی از یک پازل بزرگ است که اسرائیل توانسته ایران را در حال دفاع و در زیر ضربات مختلف و در یک شرایط کاملا پدافندی قرار دهد.
وی افزود: به دلایلی که عنوان شد به جرات می توان گفت که بشر تجربه، این درگیری را که ایران با آن مواجه است نداشته و تاریخ هیچ گاه این درگیریها را به خود ندیده است و ضروری است نظام اسلامی و دست اندرکاران نظام اجزای این پازل را در سه میدان نبرد درک و به خوبی بشناسند و پروژه های بازدارنده و مقابله با آن را در سه حوزه طراحی و عملیاتی کنند.
انسجام گسترده ای از اشکال مختلف نفوذ در غالب حجاب، تحریم سپاه و .... در مقابله با ایران
کارشناس مسائل صهیونیسم در اروپا و آمریکا تاکید کرد : در شناخت این اجزا باید بدانیم که اینگونه نیست که اکنون به طور مثال قائله مقابله با حجاب را کنترل کردیم و تا ۱۰ سال دیگر هیچ اتفاقی نمی افتد در حالی که بلافاصله بعد از اغتشاشات با تحریم سپاه در اتحادیه اروپا مواجه شدیم و یک انسجام گسترده و کاملی پیش روی ما قرار دارد و پس از این نیز فشارها و تحریم ها، ضربات و توطئه ها یکی پس از دیگری در داخل کشور، منطقه و صحنه بین الملل به طور همزمان ادامه دارد.
وی آرایش نظام جهانی را در برابر کشور که در اتفاقات اخیر علیه جمهوری اسلامی خود را نشان داد، ناشی از یک اتفاق و فاجعه برای بشر دانست و تاکید کرد: شکل گیری تمدن غرب بسترساز و زمینه ساز این فاجعه بود. زیرا تمدن غرب اولین تمدن تاثیرگذار در تاریخ بشر است که تمام جهان در مدار قدرتمند مغناطیسی آن قررا گرفته و از سوی دیگر اولین تمدن بزرگ غیر دینی تاریخ است.
وی گفت: فاجعه ای که برای بشر در این حادثه رخ داده این است که ظرفیت های این تمدن و اتاق کنترل آن در اختیار یهود قرار گرفته است و بعد از ۴ هزار سال آنها در تاریخ توانستند بر آرمان بزرگ جهانی برای استقرار حکومت یهود برجهان دست پیدا کنند و بر نظام جهانی مسلط شوند.
وی با بیان اینکه فرقه و جریان های شیطانی و افراطی در یهود با تمام تلاش هایی که کردند هیچگاه نتوانستند بر تاریخ و جهان مسلط شود، خاطر نشان کرد: هیچ تمدنی در تاریخ برای یهود این فرصت و بستر را فراهم نکرد از این رو درگیری ما با اسراییل فقط محدود به منطقه نمی شود، بلکه با یهود که بر جهان سیطره پیدا کرده است این جنگ معنا پیدا می کند.
نبرد جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل اولین تجربه تاریخ
وی ادامه داد: به این دلیل نبرد جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل و شبکه صهیونیسم بین الملل اولین تجربه ای است که تاکنون در تاریخ رخ داده است، زیرا همه جنگ های تاریخ از یک طبیعت ثابت پیروی کرده اند و تجربیات متعددی از این جنگ ها در تاریخ ثبت شده است، اما این اولین نبرد متفاوت از همه جنگ های تاریخ و اولین تجربه بشری است زیرا هیچگاه یهود بر تاریخ و بر جهان مسلط نشده است تا جنگی بین یهود و کشور و یا جریانی رخ داده باشد تا اکنون به عنوان یک تجربه در تاریخ به نتایج چنین جنگی رجوع کرد و بتوان با تکیه بر این تجربه آینده درگیری جمهوری اسلامی ایران با یهود را پیش بینی کرد.
منتظمی افزود: به این علت، نتیجه این جنگ کاملا مبهم و ناشناخته است، به این ترتیب باید همه احتمالات را در این جنگ در نظر داشت و سه حوزه و سه میدان جنگ را به دقت شناخت. امروز این جنگ ناشناخته ترین نبرد و یک تجربه هولناکی است که هیچ سابقه ای از آن ثبت نشده و ما به عنوان تنها کشور روی کره زمین با این پدیده اهریمنی مواجه هستیم بنابراین باید کاملا علمی و تخصصی برای این سه میدان نبرد طراحی و برنامه ریزی کنیم.
کارشناس مسائل صهیونیسم در اروپا و آمریکا گفت: اغتشاشات اخیر نشان داد که چه گستردگی، تقسیم کار و ظرفیت سازی در نظام رسانه جهانی، هنری و سیاسی با هماهنگی در حمایت از مقابله با حجاب در غرب شکل گرفت در حالیکه اگر نمونه این اغتشاشات داخلی در عربستان شکل می گرفت تمام دنیا کمک می کرد که آن را حل کند اما این اغتشاشات را برای ما ایجاد و گسترش دادند.
وی با اشاره به سخنان مرحوم نادر طالب زاده در مورد ورود به مرحله آخر الزمان و علایم آن گفت: تمام این حوادث نشانه هایی از اتفاقات آخرالزمان و اولین تجربه تاریخ بشر است که در بزرگترین جنگ تاریخ در حال شکل گیری است و ایران تلاطم ها و طوفانهای زیادی را در آینده تجربه می کند. ایمان و اعتقاد به منجی برای عبور از این مهلکه و بحران ها کشور که در عصر آخرالزمان هستیم، بزرگترین افتخار برای جمهوری اسلامی ایران است که در بزرگترین حادثه تاریخ نقش مرکزی را عهده دار است و بازیگر اصلی است.
ضرورت شناسایی نقاط ضعف و آسیب پذیری اسراییل در منطقه و غرب
دیپلمات سابق ایران در فرانسه اظهار داشت: نکته مهم در این نبرد این است که باید نقاط ضعف و چالش ها و آسیب پذیری های اسرائیل و شبکه صهیونیستی را در دو میدان اصلی منطقه و همزمان در غرب شناخت و برای مقابله با آن برنامه ریزی کرد.
وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران طرح های و برنامه های اسرائیل را در منطقه شکست داده است، ضرورت دارد که مقابله با طرح های اسرائیل را در غرب مانند منطقه نیز در دستور کار کشور قرار گیرد، گفت: نقطه ضعف کشور در میدان جنگ در غرب است که به صورت براندازی نرم جریان دارد، به این علت ایران ضربه و خسارت ها و صدمات را از منطقه نخورده بلکه ایران ضربات را از اسرائیل در غرب خورده است و باید یک توازن منطقه بین استفاده از قدرت سخت در منطقه و استفاده از قدرت نرم در غرب علیه اسرائیل بر قرار کند.
آمادگی اندیشکده افق نو برای ارایه راهکار مناسب مقابله با جنگ نرم اسراییل و یهودیان افراطی
وی گفت: این توازن اکنون برقرار نیست و تا این توازن منطقی برقرار نشود کشور کماکان در زیر ضربات در سه حوزه مورد اشاره قرار دارد و باید در این مسیر مانند گذشته هزینه های سنگینی بپردازد. برای مقابله با اسرائیل و یهودیان افراطی در غرب اندیشکده افق نو طرح و راهکارهایی دارد که مناسب است، این راهکارها وارد سیستم اجرای کشور شده و ساختاری برای جنگ نرم با اسرائیل در غرب در کشور ایجاد شود.
پایان پیام/34
منبع: شبستان
کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران صحنه بین الملل برای مقابله ضرورت شناسایی پروژه نفوذ خاطر نشان اولین تجربه سه میدان نظام جهانی تحریم سپاه نقاط ضعف داخل کشور سه حوزه طرح ها جنگ ها افق نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۸۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام